انجمن عکاسان نگاه نو: اختصاصی– از آنجایی که بازار کاشان یکی از سوژههای تمام نشدنی برای عکاسان است تصمیم گرفتم تا با نگاهی نو به این بازار تاریخی نگاه کنم شاید هزاران عکس از ابنیه داخل بازار گرفته شده هزاران عکس از کسبه و مردم و اتفاق های مذهبی و آیئنی گرفته شده اما کسی به جزیئات توجه زیادی نکرده است.
از همان لحظه که به قصد عکاسی وارد بازار شدم صحنهای تعجب مرا برانگیخت که شاید چندین بار دیگر آن را دیده بودم اما تا به حال به آن توجهی نکرده بودم.
از اذان ظهر چند ساعتی گذشته بود که معمولا مغازه دارها این زمان را برای استراحت به خانه میروند و دکان خود را میبنند اما در این راسته از بازار به اتفاق اکثریت مغازهها پارچهای را آویزان کرده بودند به معنای بسته بودن، بدون هیچ قفلی و امنیت خاصی!
پارچههایی که خود بجا مانده از دههی پنجاه و شصت بودند و فضای تاریک بازار حال و هوای آن دههها را گرفته بود.
از بالای پارچهها داخل مغازه دیده میشد که درون آن چخبر است. یکی ظروف مسی میفروخت یکی ابزار فروش بود، یکی پارچه فروش و…. چند مغازهای هم همچنان باز بود.
از یک مغازه داری پرسیدم مغازه ها هر روز این شکلی میشه و پارچه میبندند؟
که جواب داد: من تا یاد دارم اینجوری هست و از گذشته اینجوری بوده، شاید به قدمت خود بازار برگرده اما روز به روز داره کمتر میشه.
با خندهای کنایه آمیز گفت: دیگه الان انقد اجناس داره گرون میشه که کمتر کسی جرات اینکارو داره، من خودم یهزمانی لباس ها رو از جلوی در برنمیداشتم و پارچه مینداختم و میرفتم، اما الان انقد قیمت گرفته که اینکارو نمیکنم. سعی میکنم بعد از ظهر ها یهسره مغازه باشم.
بهش گفتم : پس ارزش وسایل و اجانس این مغازهها کم بوده که اینکارو کردن؟
جواب داد: نه اینکار هم یه عادته هم اینکه از گذشته انجام میشده و بخاطر اینه که همه وسایل رو داخل نذارند و دوباره بعد از ظهر بخوان بیرون بذارن اینکارو میکنن، یهجورایی میخوان راحت باشن البته که بعضیها برای نماز اینکارو میکنن و قدیم ها اکثریت بخاطر همین پارچه مینداختند و میرفتند مسجد میرعماد «یکی از قدیمی ترین مساجد کاشان با قدمت تاریخی»
پرسیدم خوب اینجا دزدی نمیشه؟ یا دزدها هم مثل کسبه در حال استراحتن.
که باز خندید و گفت: نه اگرم باشه خیلی کمه قدیما دژبانها تو بازار بودن الانم خود کاسب کارها تک و توک هستند و مواظبن تا احیانا مشکلی پیش نیاد.
داشتم صحبتم را ادامه میدادم که پیر مردی آنجا به حرف هایمان گوش میداد و گفت:حالا دیگه مغازهها دکمهای شده، یه دکمه فشار میدن خودش کرکره میره بالا، ما هستیم که جون و حال پایین کشیدن کرکره رو نداریم دیگه همین پارچه ها رو میندازیم میذاریم به امان خدا.
باز برایم سوال شد که پرسیدم یعنی بخاطر اینکه کرکرهها برقی نیست و بستن اون سخته این پارچه ها آویز میشه؟
مرد مغازه دار گفت: نه دلیل اون خیلی چیزا میتونه باشه ولی اکثرا بخاطر اینه که وسایلی که بیرون از مغازه میچینن خیلی زیاد هست و اگر بخوان جابجا کنن سخته، پس ترجیح میدن نیمه باز بذارن و برن عصر بیان، شاید مغازهای هم کرکره برقی داشته باشه ولی باز پارچه بندازه، حالا چطور گیر دادی به پارچه ها؟ از سازمانی جایی هستی؟
جواب دادم: نه من برای عکاسی اومده بودم که این پارچه ها نظره منو جلب کرده بود و بنظرم وجودش در کنار وسایل مختلف جالب بود، حالا اومدم از شما بپرسم داستان چیه که فهمیدم خیلی ممنون.
خدافظی کردم و مشغول به عکاسی شدم…
من سید حسین آقامیری متولد کاشان هنرجوی رشته عکاسی و دانشجوی رشته گرافیک هستم و مدتی مشغول عکاسی از سوژه های مستند اجتماعی و طبیعت میباشم. از آنجایی که بازار کاشان یکی از سوژه های تمام نشدنی برای عکاسان است تصمیم گرفتم تا با نگاهی نو به این بازار تاریخی نگاه کنم شاید هزاران عکس از ابینه داخل بازار گرفته شده هزاران عکس از کسبه و مردم و اتفاق های مذهبی و آیئنی گرفته شده اما کسی به جزیئات توجه زیادی نکرده است.
با وجود اتفاقی که باعث انتخاب من برای عکاسی شد تصمیم گرفتم تا به گونه ای حس و حال آن فضا را بیان کنم و از کادر عمودی استفاده نمودم تا با جزئیات بیشتری شاهد این اتفاق باشیم. محل عکاسی بازار کاشان حد فاصل میدان دروازه دولت تا میدان سنگ میباشد.
فرم عکس ها بصورت یک سوم و دو سوم است که با توجه به شرایط بخش بیشتری اختصاص به پارچه داده شده و مابقی به اجناس مغازه.
این پروژه در دو روز انجام شد، یک روز برای تحقیق و برسی که بدون پایه و با تنظیمات محدود عکاسی شد و در روز نهایی عکاسی با سه پایه و دیافگرام بالا و سرعت شاتر پایین انجام گرفت.
تعداد ۱۷ فریم از ۲۵ فریم انتخاب شده که تقریبا از تمام مغازههای این قسمت از بازار گرفته شده. هدف من از عکاسی نگاهی متفاوت به محیط بازار و نمایش دادن یک اتفاقی که شاید برای عموم ما مهم نبوده باشد اما وقتی به آن پرداخته میشود برای ما جالب است و شاید وجود پارچه هایی که ما را لحظه ای به گذشته و دهه های قبل تر بر میگرداند یکی از دلایل مهم انجام این پروژه بود. امیدوارم از دیدن این تصاویر لذت برده باشید.
از آنجایی که بازار کاشان یکی از سوژههای تمام نشدنی برای عکاسان است تصمیم گرفتم تا با نگاهی نو به این بازار تاریخی نگاه کنم شاید هزاران عکس از ابنیه داخل بازار گرفته شده هزاران عکس از کسبه و مردم و اتفاق های مذهبی و آیئنی گرفته شده اما کسی به جزیئات توجه زیادی نکرده است.
بازارکاشان قدمتی چندساله دارد و بسیاری از منش ها و کردارهای مردم در بازار از چشم ما عکاسان بدور بوده تصمیم گرفتم به اینموضوع بپردازم و با دیدی متفاوت لحظه ها را ثبت کنم. سعی کردم از کارد عمودی برای عکس هایم استفاده کنم.
فرم عکس ها بصورت یک سوم و دو سوم است که با توجه به شرایط بخش بیشتری اختصاص به پارچه داده شده و مابقی به اجناس مغازه.
این پروژه در دو روز انجام شد، یک روز برای تحقیق و برسی که بدون پایه و با تنظیمات محدود عکاسی شد و در روز نهایی عکاسی با سه پایه و دیافگرام بالا و سرعت شاتر پایین انجام گرفت.
تعداد ۱۷ فریم از ۲۵ فریم انتخاب شده که تقریبا از تمام مغازههای این قسمت از بازار گرفته شده.
هدف من از عکاسی نگاهی متفاوت به محیط بازار و نمایش دادن یک اتفاقی که شاید برای عموم ما مهم نبوده باشد اما وقتی به آن پرداخته میشود برای ما جالب است و شاید وجود پارچه هایی که ما را لحظه ای به گذشته و دهه های قبل تر بر میگرداند یکی از دلایل مهم انجام این پروژه بود.
امیدوارم از دیدن این تصاویر لذت ببرید، با رد شدن از کنار مغازهای که پارچه انداخته، یاد این پروژه و بنده حقیر کرده باشید.
یا حق
سید حسین آقامیری
شهریورماه ۱۳۹۸
برای بزرگنمایی تصاویر برروی آنها کلیک کنید:
دیدگاهتان را بنویسید